گزارشاتی از اعتراضات روز تنفیذ

دیروز در محلاتی از تهران تجمعاتی صورت گرفته بود که از مهمترین آنها میتوان به مبدان ونک – خیابان ولیعصر – خیابان مطهری-میدان فاطمی- میدان آزادی و ... اشاره کرد. در این بین افرادی که به نتایج انتخابات اخیرمعترض بودند به خیابانها آمدند تا بار دیگر حضور همیشه سبزشون رو به همگان نشان بدن البته طبق گزارشات رسیده احدی از این مردم به جایی یورش نبرده و اصلا شعاری بر علیه کسی ندادند ولی این مامورین دولتی بودند که با مردمی که در پیاده روها قدم میزدند مشکل داشتند و قصد داشتند آنها را از این اقدام هم محروم کنند دیگه این عمل که مردم در خیابانها راه برن و از هوای آزاد استفاده کنند حق قانونی آنها نیست ؟
بعد از اعمال مامورین و پراکنده کردن آنها دوباره جنبش با شعارهای مخصوص خود از زندانیان و میرحسین و کروبی حمایت کردند ، که در چنین زمانی بود که با واکنش مامورین مواجه میشدند . طبق اظهار یکی از دوستان گویا کروبی در خیابان ولیعصر بوده البته نه در بین مردم بلکه سوار بر خودرو شخصی در حرکت بوده است !
یکی از شاهدان در حوالی میدان ونک میگوید در اوایل کار بود که نیروهای امنیتی به مردم حمله میکنند و در این زمان مردم به داخل بیمارستانی در آن حوالی میروند و در آنجا پناه میگیرند و این نیروها که لباس شخصی بوده اند در نزدیکی همان محل مستقر میشوند و در چند مرحله با گاز اشک آور از مردم پذیرایی میکردند (البته با زدن گاز جلوی درب ورودی) این شاهد در ادامه اضافه میکند مسولین بیمارستان هیچ گونه واکنشی نسبت به اینکه مردم وارد محوطه و داخل بیمارستان شده اند نشان نداد و حتی در مواقعی که مردم احساس میکردند که ممکنه لباس شخصی ها حمله کنند آنها را به اتاقها راهنمایی میکردند ( دستشون درد نکنه) .
بعد از چند وقت که مامورین رفتند مردم کم کم از داخل بیمارستان بیرون آمدند ولی شدت گازها اونقدر زیاد بود که نمیشد راحت در خیابان ولیعصر حرکت کرد به همین دلیل مردم با آتش زدن کاغذ و یا دود سیگار سعی داشتند که کمکی حتی کوچک به هم بکنند (بغیر از اینم ازشون توقعی نداریم) این شاهد در ادامه توضیحاتش میگوید که در مقابل پارک ساعی گروهی لباس شخصی ها طبق روال این چند وقت اخیر مشغول پذیرایی از یکی از جوانهای ما با باتوم بودند که گارد ویزه از راه میرسه و با این لباس شخصیها درگیر میشه (فیزیکی نه بلکه لفظی) و این جوان بیچاره رو از دام این افراد نجات میدن که با این حرکت افرادی که در اون حوالی بودند به نشان از تقدیر از آنها دست میزدند و فریاد "مرسی مرسی" سرمیدادند که متقابلا با دستهای بالا گرفته شده به نماد "دو" و یا باتوم های بالا رفته از سوی گاردیها مواجه شدند و مردمم همچنان هورا میکشیدند (ایول بابا انگار توی اینها مرد هم پیدا میشه) .
اون چیزی که دیروز مشهود بوده تعداد بیشمار مامورین بود گفته ها حاکی از آن هستش که تعداد بسیار زیادی مامورین سر خیابانها و چهارراه ها قرار داشتند و بقیه هم که با موتور به تمامی نقاط سرکشی میکردند و گویا مردمی که در پیاده رو بودند با باتوم میزدند تا پراکنده بشن . راستی چیزی که انگار اینارو خیلی اذیت میکرد صدای بوق خودروهای عبوری بود که در حمایت از مردم و انزجار از حرکت این افراد به صورت ممتد زده میشد و اونها دنبال این میگشتند که خودروهای مذکور رو شناسایی کنن و یه حالی کوچیک هم به خودرو و هم به رانندش بدند (اینم یه جور حمایته دیگه دست ماشین سوارا هم درد نکنه)
در پایان هم ضمن تشکر از تمام کسانیکه هیچ وقت مایوس نمیشوند و در هر شرایطی در چنین حرکتی شرکت میکنن رو از همینجا می بوسم و براشون آرزوی سلامتی دارم که همیشه بتونن در کنار خانواده خودشون باشن و هم در میان ما و آرزوی دلی پر امید دارم چون این حرکت با امید به سرانجام میرسد و آرزوی صبری دارم نه طولانی بلکه پایدار تا زمانی که به هدفمان که آزادی سبز ، مردمی سبز ، ایرانی سبز ، دنیایی سبز ، زندگی سبز و سبزهای دیگراست برسیم و امیدوارم این سرسبزی با قدوم مبارک کسیکه همه منتظرشن مصادف بشه.
در ادامه هم بخشی از شعر سیاوش قمیشی را بعنوان پایان مینویسم .

دنیا اگه تاریک شد،دستهای فانوسو بگیر
با من بیا بامن بیا،چیزی نمونده از مسیر
سرما و سوز برف رو آهسته پشت سر بذار
امروز وقت خواب نیست ما با همیم طاقت بیار
طاقت بیار رفیق ، دنیا تو مشت ماست
طاقت بیاررفیق ، خوشی پشت ماست
طاقت بیار رفیق ، ما هر دو بی کسیم
طاقت بیار رفیق ، داریم می رسیم

طاقت بیار رفیق
به امید آزادی سبز

6 نظرات:

نیلوفر سبز گفت

انا لله وانا اليه راجعون-. با نهايت تاثر و تاسف؛در گذشت جمهوريت را به همه ايرانيان تسليت ميگويم. امروز ، روز دفن جمهوريت نظام بود.امروز روز دفن انسانيت بود. واز اين طرف امروز، روز بيرون امدن جهل و جور و ارتجاع از زيرخاک بود. به مجلس امروز نگاه کنيد،تداعي کننده کدام مجلس است، به تاريخ رجوع کنيد.ايا چهرها اشنا نيستند،ايا شما معاويه را نمي بيبيد،عمروعاص انجا نيست، ابن سعدها را ديديد، انها که به وعده پست و مقامي همه انسانيت و شرافت خود را فروختند ودر صف يزيديان زمان قرار گرفتن.تاريخ تکرار شد

مهشيد گفت

سلام...از پست زيبات ممنون...خوشحالم هنوز هم همسگراي خوبي داريم...راستي تو مراسم ديروز دارو دسته رستگاران هم بون...واقعا براشون متاسفم...واسه چي به چي خودشونو مي فروشن....

افسونگر گفت

سلام
ممنون از گزارش کاملتون از اعتراضات دیروز
به امید آزادی سبز

ایران من گفت

آره خیلی باحال بود... راهپیمایی ماشینی

mahshid گفت

مي دوني چيه؟نمي دونم چرا با اين بلاگر حال نمي كنم...شايد به خاطر 3سال وب نويس بلاگفا بودنه...به هرحال...

ناشناس گفت

سلام دوست عزیز
دمتون گرم که هنوز سنگرو حفظ کردید ادامه بدید چون امید ما به دستان شماست تا بتونیم ازتون خبر بگیریم
یا علی